تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات

تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • پیوند ها

  • سواد رسانه ای
  • خامنه ای
  • سواد رسانه ای

سخنان ناب

09 آبان 1395 توسط اقیانوس غم

علت غیبت امام زمان، عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، خود ماییم!


سبب غیبت امام زمان (ع) خود ما هستیم وگرنه اگر ظاهر و حاضر شود، چه کسی او را می کشد؟! ما از پیش، امتحان خود را پس داده ایم که چگونه ازامام، تحفّظ و یا اطاعت می کنیم و یا این که او را به قتل می رسانیم؟! انحطاط و پستی انسان به حدی است که قوم حضرت صالح (ع)، ناقه ی صالح را - با این که وسیله ی ارتزاق و نعمت آنها بود- پی کردند. چنان که قرآن کریم درباره ی آن می فرماید:

«لها شِرْبٌ و لکم شِرْبُ یَومٍ معلوم»(1)

یعنی، یک روز آب، سهم شما باشد و روز دیگر، سهم آن و روزی که آب چاه را می خورَد در عوض به آن ها شیر می داد! بنابراین، همان گونه که ممکن است عقلا، خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند- هم چنان که ناقه ی صالح را کشتند، چون از کوه آمده بود- امکان دارد که ما انسان های عاقل! امام زمان (ع) را نیز که تمام خیرات از او است و از ناقه ی صالح بالاتر و پر فیض تر است، برای اغراض شخصیه ی خود به قتل برسانیم!!

چه کنیم که معصیت نکنیم؟

برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت، راهی جز این نداریم که متوجه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکی به تمام نعمت ها و خوشی ها و دارایی ها و عزت ها و… است و معصیت، عبارت است از محرومیت و ناخوشی و نداری و ذلت و…

چه کار کنیم خانواده گرم و با صفا باشد؟

موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده به صورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا - علیهم السلام - غیر ممکن است. لذا ما اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و با صفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر واستقامت و گذشت و رأفت را پیشه ی خود کنیم؛ تا محیط خانه، گرم و نورانی باشد و اگر این ها نباشد، اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد. و همه ی اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می شود.

برگرفته از کتاب نکته های ناب

رضا باقرزاده گیلانی

 نظر دهید »

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

02 اسفند 1394 توسط اقیانوس غم

 

دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود

که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود

دلیل های کبودش جدیدتر شده بود

در این میانه حسن نا امیدتر شده بود

همه به پهلو و او خیره بود بر رویت

همه به دست و حسن زل زده به بازویت

علی به شمع تو پروانه بود هر لحظه

حسن به کوچه غریبانه بود هر لحظه

به دست زینب تو شانه بود هر لحظه

حسین پشت در خانه بود هر لحظه

بدون یک گِله آری بدون یک کلمه

همه به فکر تو بودند و تو به فکر همه

همه به فکر تو بودند تا که پر نزنی

صفای خانه بمانی دم از سفر نزنی

به زیر گریه به یاد غم پسر نزنی

دوباره حرف دلت را به میخ در نزنی

که میخ اگر تو نبودی به جاش محسن بود

زمان آمدنش هست کاش محسن بود

تو شاهدی که چگونه به سینه در می خورد

چه خوب می شد اگر در فقط به سر می خورد

به جای قلبِ جگر گوشه بر جگر می خورد

به جای سینه به بازوم بیشتر می خورد

به جز لگد خود در اشتیاق هم دارد

دری که سوخته مسمار داغ هم دارد

سقیفه فتنه ی قوم یهود بود، نبود؟

فضای خانه پر از بوی دود بود، نبود؟

دو گونه ی تو ز سیلی کبود بود، نبود؟

یتیمی حسنین تو زود بود، نبود؟

تمام زندگی ات را نظر زدند آن روز

تو را به نیت سقط پسر زدند آن روز

نگاه رفتنت آن شب سه تا سفارش کرد

دو تا مدینه و یک کربلا سفارش کرد

به صبر، زینب خود را جدا سفارش کرد

به قبر مخفی خود جمع را سفارش کرد

علی نشست که تابوت را درست کند

رکابِ بردن یاقوت را درست کند

شب وداع به چشمم عجیب می آمد

صدای گریه ی امن یجیب می آمد

حسن به شکل حسینی غریب می آمد

مدینه بود ولی بوی سیب می آمد

حسین و کرب و بلا مطلب وداعت شد

طلوع غصه ی زینب شب وداعت شد

شب وداع دو تا دست را رها کردی

نشستی اولِ سر شیعه را دعا کردی

پسر عموی خودت را علی صدا کردی

وصیت دو پسر را به مرتضی کردی

فقط نه اینکه پر از حس می روم بودی

به فکر کاسه ی آب حسین هم بودی

به یاد روز پریشانی حسن بودی

به فکر غصه ی زینب کنار تن بودی

شب وداع چرا فکر دوختن بودی

به فکر دوختن کهنه پیرهن بودی

خدا کند که فقط دست یاری ات بکند

عصای کوچه ی بن بست یاری ات بکند

ندوز فاطمه جان این چه وقت دوختن است

سپاه آمده مشغول نعل نو زدن است

که کل کرب و بلا قتلگاه این بدن است

تمام دشت برای حسین پیرهن است

تمام کرب و بلا قبر یک نفر باشد

بگو ضریح جدیدش بزرگتر باشد

تمام سعی تو این بود تن به هم نخورد

شده به واسطه ی پیرهن به هم نخورد

به تیغ و نیزه اگر هم کفن به هم نخورد

به زیر نعل چگونه بدن به هم نخورد

هزار حیف که آن پیرهن به غارت رفت

نه پیرهن، که تمام بدن به غارت رفت

خدا به خیر کند لحظه های آخر را

خدا به خیر کند رفتن برادر را

یکی بگیرد از آن دور چشم خواهر را

که شمر بین دو دستش گرفته یک سر را

به نیزه زلف کمند است ساعتی دیگر

سری به نیزه بلند است ساعتی دیگر

 

 2 نظر

ولادت حضرت زینب (س)

25 بهمن 1394 توسط اقیانوس غم

هنگامى كه زينب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .

در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .

در اين هنگام جبرئيل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص) ابلاغ كرده و گفت :

نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .

بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.

- منبع: فاطمه زهرا (س) دل پيامبر، ص  854

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فضای مجازی
  • صبحگاهی
  • کودکیم
  • ادبی
  • داستانک
  • احادیث ناب
  • گنجینه سخن
  • سخنان بزرگان
  • امام زمان (عج)
  • مناسبت ها
  • نامه ای به خدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ساعت